باسمه تعالی
«عقیله بنی هاشم»


در مورد دوران کودکی و نوجوانی زینب (علیها السلام) اطلاعات زیادی در دست نیست؛ ولى پس از گذشتن ده‌ها سال از این دوران، زینب از خانه بیرون مى آید و حادثه سرنوشت ساز کربلا، او را به ما نشان مى دهد. چنان که طبرى در تاریخش نقل می‌کند، حمید بن مسلم، یکی از افرادی است که زینب (علیها السلام) را در کربلا با دیدگان خود دیده است. او این بانوی بزرگوار را براى ما این گونه توصیف مى‌کند:
"گویا مى‌بینم زنى را که مانند خورشید مى‌درخشید و با شتاب از خیمه گاه بیرون مى‌آمد. پرسیدم: او کیست؟ گفتند: او زینب، دختر فاطمه دختر پیامبر خدا است."(1)

 

اگر بخواهیم شخصیت زینب (علیها السلام) را بیشتر بشناسیم، بهتر است که منتظر شویم تا حوادث، از دلیرى و پایدارى او پرده بردارد و او را به عنوان بهترین نمونه از دلاورى و زیر بار ظلم نرفتن و بزرگ منشى به ما بنمایاند. به همین زودى است که تعجب مورّخان از ایستادگى زینب (علیها السلام) و استقامت او در برابر یزید بن معاویه آشکار مى شود.
ابن حجر (عسقلانی) در کتاب "الاصابه"، زینب (علیها السلام) را با صفاتی چون "عاقله، خردمند و حکیم" وصف می‌کند.(2) او در شرح حال زینب (علیها السلام) به ماجرای گستاخی مرد شامی در مجلس یزید و واکنش زینب (علیها السلام) اشاره می‌کند و در این زمینه می‌گوید: "پاسخ زینب به یزید نشان از عقلانیت و قوت قلب و روح این بانو دارد."(3)

 

مردم آن عصر در کربلا و در مجلس استان‏دار کوفه و مجلس‏ یزید بن معاویه سخنانى از زینب (علیها السلام) مى‏شنوند که فصاحت و بلاغتش همه را متعجب‏ مى ‏کند؛ به همان اندازه‏ اى که امروز ما را به تعجب مى ‏اندازد و همگى به فوق‏ العادگى‏ او و سخنورى و سحر بیانش گواهى مى ‏دهند.(4) و (5)

 

پس از انتهای خطبه او در کوفه، علی بن الحسین (علیهما السلام) متوجه زینب (علیها السلام) می‌شود و می‌گوید:

 

"عمه جان! تو بحمدالله ناخوانده، دانایی و نیاموخته، خردمند هستی ..."(6)

 

ابن طیفور نیز در کتاب "بلاغات النساء" از قول راوی این گونه نقل مى کند:

 

"پس از شهادت حسین (علیه السلام) وارد کوفه شدم ... و زینب را دیدم. به خدا قسم بانوی با حیایی، ناطق‌تر و گوینده‌تر از او ندیدم. گویا از زبان امیرالمؤمنین على بن ابى طالب (علیه السلام) سخن مى گفت."(7)

 

این شمایل زینب (علیها السلام) است؛ به طورى که او را در کربلا دیده ایم و چنان که در زمان جوانى‌اش نمونه‌اى از فضایلش براى ما نمایان شده، زیرا مى شنویم که او در مهربانى و رقّت قلب به مادرش و در دانش و پرهیزکارى به پدر مانند بوده است.

 

و بر اساس بعضى از روایات، زینب (علیها السلام) داراى مجلس علمى پرباری بوده و زنانى که مى‌خواستند مسائل دین را بیاموزند، در آن مجلس حاضر مى شده و کسب دانش مى کرده‌اند.(8)
صفات برجسته‌اى در زینب (علیها السلام) جمع بوده که هیچ یک از زنان عصر او آنها را دارا نبوده اند، لذاست که به عقیله بنی هاشم (بانوى خردمند بنى هاشم) معروف گردید. لذا وقتی ابن عباس ـ صحابی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) ـ می‌خواهد از او روایتی نقل کند، چنین مى گوید:
"بانوى خردمند ما، زینب دختر على چنین گفت ..."(9)

 

شهرت زینب (علیها السلام) بدین لقب تا حدی بود که وقتى مى گفتند "بانوی خردمند"، همه می‌فهمیدند منظور زینب (علیها السلام) است. فرزندان او نیز به چنین لقبى افتخار مى کردند و به «زادگان بانوى خردمند» شناخته شده بودند.


(برگرفته از کتاب "السیدة زینب، عقیلة بنی هاشم"(10) تألیف: دکتر عایشه بنت الشاطی، ترجمه و تحقیق مرحوم آیت الله سید رضا صدر، ((بااندکی تغییر و اضافات))


برچسب‌ها: امام حسين(ع)، يزيد، زينب(س)، ورود اهل بيت(ع) به دربار يزيد، مجلس يزيد، بازگشت اسرا به مدينه ,

تاريخ : پنج شنبه 30 آبان 1392 | 9:12 | نویسنده : قربان مطلبی مایانی |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.