الف- کشورهایی که زبان رسمی و نوشتاری آنها ترکی است ومستقل می باشند، هفت( 7 ) کشورمی باشند که عبارتند از : کشورهای ازبکستان ، قزاقستان ، قبرس شمالی ، ترکیه ، ترکمنستان ، کشور آذربایجان و کشور قرقیزستان .
1- جمهوری ترک آ لتای
2- جمهوری ترک حاکاس
3- جمهوری ترک تانوتوا
4- جمهوری ترک تاتارستان
5- جمهوری ترک چواشستان
6- جمهوری ترک قوردستان
7- جمهوری ترک داغستان
8- جمهوری ترک چچن ستان ( ترکان ان گوش )
9- جمهوری ترک ابغازیا
10- جمهوری ترک قره چای ( ترکان چرکس )
11- جمهوری ترک بالکار ( ترکان بارتای )
- که زبان رسمی و نوشتاری یازده جمهوری مذکور ترکی بوده و زبان مشترک آنها روسی می باشد .
12- جمهوری ترک قاغوز در ملداوی که زبان رسمی آنها ترکی است و زبان مشترک آنها ملداویا می باشد . ضمنا دین اکثریت ترکان ملداوی ارتدکس مسیحی است .
ادامه مطلب
روزی هزار بار دلت راشکسته ام
بیخود به انتظار وصالت نشسته ام
هربار این تویی که رسیدی و در زدی
هربار این منم که در خانه بسته ام
***********
هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی
هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام
مولای من کجایی
دیگـر توان ندارم مولای من کجایی
بشکسته پـر وَ بالـم مولای من کجایی
***
از سوز آه و داغـم آتش فرو نشـیند
باشد همیشه ذکـرم مولای من کجایی
***
آخر نباشد انصـاف عاشق تو را نبیند
معشوق عشق و جانم مولای من کجایی
***
باشد ز گلسِتانت نرگـس دلـم بچیند
ای نرگـس حسـینم مولای من کجایی
***
کی از می تو جامی بر قلب من بریزد
از بـاده ی تو مستـم مولای من کجایی
***
روحم شفاعتش را از یک نظـر بگیرد
محتـاج یک نگـاهم مولای من کجایی
***
تا کی زداغ هجـرت دائم دلم بمیرد
سـرمایه ی وجـودم مولای من کجایی
***
از فرط دوری تو چشم و دلـم بگرید
ای اشک چشم و قلبم مولای من کجایی
***
بهر وصـال رویت قلبت کی اَم گزیند
گشته سـپید چشـمم مولای من کجایی
***
عشـق و دل و امیدم بر پای تو نشیند
من تـا ابـد بگویـم مولای من کجایی
برچسبها: مهدی- اشعار- امام -زمان
بر سر كوی تـــو هـــر كـــه راه ندارد
وای بـــه حـــالش كــه داد خواه ندارد
نام تو نـــازم كـــه در صحیـــفه هستی
فاصله جـــز(میـــم), بـــا الـه ندارد
برچسبها: میلاند رسول قربان
برچسبها: امامان معصومین
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام بر شیعیان آنحضرت تسلیت باد
محله ی طاها
عزیز فاطمه ای مهربان بی همتا
دوباره سائلی آمد، در حرم بگشا
نشان خانه تان را ز هرکه پرسیدم
نشان سیدی از خانواده ی زهرا
به گریه مردم عابر جواب می دادند
برو به کوچه ی رحمت، محله ی طاها
کسی به داد دل من نمی رسد جز تو
بگیر دست مرا خورده ام زمین آقا
اگر اجازه دهی داخل حرم بشوم
کنار سفره ی فضلت نشینم ای مولا
بزرگ زاده چه مهمان نواز و خونگرمی!
گذاشتی دهنم زود لقمه ی خود را
مگر سرای تو دارالنّعیم عشاق است؟
هزار لیلی و مجنون نشسته اند اینجا
امام عسگری ای تکیه گاه امروزم
رها نمی کنمت تا قیامت فردا
دعا کنید که همسایه ی شما باشم
جوار چشمه ی تسنیم جنت الاعلی
اگر بهشت بیایم، بدان که بنشینم
به زیر سایه ی مهرت، نه سایه ی طوبی
هوای سامره دارد دل هوایی من
بده برات سفر «جان مادرت زهرا-
برای کرببلا خرجی سفر بدهید
به حق چادر خاکیِ زینب کبری
مدینه گر بروم تا سحر دعا خوانم
برای مهدی تان زیر گنبد خضرا
یگانه غایت خلقت وجود مادر توست
کجاست مرقد او؟ خاک بر سر دنیا
شنیده ام که غروب مدینه دلگیر است
شبیه حال وهوای غروب عاشورا
شنیده ام که نباید ز مشک حرفی زد
به خاطر دل پر درد مادر سقا
وحید قاسمی
التماس دعا
برچسبها: امام حسن عسگری قربان مطلبی مایان سفلی
غم ِ غم می خورم و غم شده مهماندارم
غیر غم کس نبود تا که شود غمخوارم
گرچه از زهر هلاهل جگرم می سوزد
می دهد خاطره ی کوچه فقط آزارم
خانه ی امن مرا همسر من میران کرد
محرمی نیست که گردد زمحبت یارم
هرچه می خواست به او هدیه نمودم اما
پاسخی نیست به جز سینه ی آتش بارم
روزه بودم طلبیدم چو از او جرعه ی آب
خون دل شد زجفا قوت من و افطارم
می زند زخم زبان لیک نگوید گنهم
خود نداند زچه برخاسته بر پیکارم
من همان زادهی عشقم که بطفلی محزون
شاهد مادر خود بین درو دیوارم
هرگز از از خاطره ام محو نشد کودکیم
پاره پاره جگر از میخ در و مسمارم
تیر باران شده از کینه تن و تابوتم
تحفه از همسر بی مهر و وفایم دارم
قبر ویران شده از خاک بقیع می گوید
بهر مظلومی من این سند و آثارم
سروده ی حبیب اله موحد
برچسبها: امام حسن شعر قربان مطلبی مایان
لیست هیئتهای حسینی مایان
هیئت عزاداران حبیب ابن مظاهر
مداحان*کربلای ابراهیم ابولی*کربلای قربان مطلبی *ابوالفضل شایقی
-------------------------------------
موکب عزاداران عاشقان حضرت رقیه مایان
مداحان*کربلای ابراهیم ابولی*کربلای قربان مطلبی*مجید طالب
برچسبها: لیستهیت مایان مداح قربان مطلب
عشق يعني مستي و ديوانگي
عشق يعني با جهان بيگانگي
عشق يعني شب نخفتن تا سحر
عشق يعني سجده با چشمان تر
عشق يعني در جهان رسوا شدن
عشق يعني اشک حسرت ريختن
عشق يعني لحظه هاي التهاب
عشق يعني لحظه هاي ناب ناب
عشق يعني قطره و دريا شدن
عشق يعني ديده بر در دوختن
عشق يعني در فراقش سوختن
برچسبها: عشق شعر مایان سفلی